نقدی برتمرین در پلاتو نمایش حاضر در جشنواره تئاتر استان آذربایجان غربی
دو روایت مستقل در یک نمایشنامه
تئاتر آذربایجان غربی_ ابراهیم ابراهیمی،نویسنده از طراحی یک پیرنگ بسیار ساده برای کارش عاجز است.کار به لحاظ ساختاری و پیرنگی دچار مشکل اساسی است.هیچگونه رابطهی علت و معلولی بین دو داستان وجود ندارد..
در رابطه با اجرای تمرین در پلاتو،میتوان گفت که نمایشنامه روایتهایی را پیش میبرد که هر یک از این روایتها شاید خود به تنهایی یک نمایشنامه باشند.نمایش در یک پلاتو روی میدهد.در ابتدای کار هر آنچه که میبینیم داستانی است در رابطه با غرب و اینکه زنی میانسال به دنبال کسی است که سالیان عاشق مردی یاغی و هفتتیر کش میشود،حاصل این عشق فرزندی است که رئیس(همان مرد یاغی)از پذیرفتن این فرزند سرباز میزند.حال آنچه بر روی صحنه روی میدهد،او مزدوری را اجیر میکند که آن مرد را برایش بیاورد.و از طرفی دیگر از دخترش که دختر آن مرد نیز هست درخواست میکند که به کافهی مادرش بازگردد.که در نهایت دختر دستان رئیس را باز میکند تا او را آزاد کند.در اواسط کار متوجه میشویم آنچه که ما تا این لحظه میبینیم یک نمایش است،زنی که نقش زن میانسال را بازی میکند از یکی از بازیگرها درخواست پول میکند و او میگوید که پولی در دست ندارد حال اینکه کارگردان که حرفهای آنها را میشنود،به زن میانسال پیشنهاد میکند که در ازای یک شب با اسپانسر بودن دریک خانه باغ هم پول کرایهی خانهاش را و هم پول لازم برای کار تئاتر را تامین کند.و درنهایت آن زن خودش و اسپانسر را میکشد،حال اینکه کارگردان نیز در اثر عذاب وجدان در نهایت دست به خودکشی میزند.
من بسیار علاقمندم که حداقل در یکی از نقدهایم به متن کمتر بپردازم ،که متاسفانه کمتر موفق میشوم.در این نمایش ما روایتهای نخ نمایی طرف هستیم که در همان مرحلهی اول تماشاگر میتواند اتفاقات بعدی داستان را حدس بزند.در واقع اگر بتوان گفت که به معنای دقیق کلمه چیزی به عنوان داستان در این کار وجود دارد.چرا که نویسنده از طراحی یک پیرنگ بسیار ساده برای کارش عاجز است.کار به لحاظ ساختاری و پیرنگی دچار مشکل اساسی است.هیچگونه رابطهی علت و معلولی بین دو داستان وجود ندارد.به لحاظ محتوی کار بسیار کلیشهای و تا حدخیلی زیادی زننده است.شخصیتپردازیها مشکل بزرگ کار هستند.پرداخت ناکافی و گاها غلط،شخصیتهایی که بیخود و بیجهت در صحنه پرسه میزنند.مانند شخصیت عیشی که اگر در کار حتی حضور هم نداشت اتفاق زیادی نمیافتاد.آنچه در شخصیتپردازی یک کار بسیار مهم و حیاتی است این است که بدانیم که هیچ شخصیتی به یکباره به وجود نمیآید،این شخصیت باید جایگاهش را در کار پیداکند،اول اینکه باید نوع شخصیت مشخص شود،یعنی آیا شخصیتی که بر روی صحنه حضور پیدامیکند؛آنتاگونیست،پروتاگونیست،نوعی،فرعی یا قرار دادی است،دومین مسئله مسائل فیزیکی روانی و زمینهای که درآن ر شت کرده است از همیت فراوانی برخوردار است .اما در این کار چندین شخصیت کاملا اضافه هستند.تمام این عوامل باعث میشود که من این ادعا را مطرح کنم که متن فاقد ارزشهای دراماتیک است.در نتیجه بازیها نیز بسیار ضعیف هستند و از استانداردهای حداقلی نیز برخوردار نیستند.در نتیجه من ترجیح میدهم بحث در بارهی این اثر را ادامه ندهم و در نهایت این وظیفه را به تماشاگر محول کنم.
نمایش تمرین در پلاتو
نویسنده و کارگردان: علی قبچاق
شرکت کننده در سی و دومین جشنواره تئاتر استان آذربایجان غربی