در حال بارگذاری ...

«په‌پوله له‌سه‌ر ژام»در مهاباد

نمایش«په‌پوله له‌سه‌ر ژام»  نوشته دکتر فارس باقری و ترجمه هیوا قهرمانی، همچنین کارگردانی  امید خاک‌پور جدیدترین اثر گروه تئاتر اهورا شهرستان مهاباد از ۸ الی۱۲ دی‌ماه ۹۸ در مجتمع فرهنگی هنری این شهرستان به صورت اجرا خوانی به روی صحنه رفت.

به نقل از تئاتر استان آذربایجان‌غربی، در نمایش«په‌پوله له‌سه‌ر ژام»  امید خاک‌پور، شیبا قریشی و‌ مهران فقری ایفای نقش کردند.
پروانه بر ناقوس دغدغه معنا دارد. نمایشنامه ای است که از بستر زمینی زندگی کنده می شود، مثل خود ایوان که در عبور از کنار زن مو بور و شیطنت های جوانی، اکنون در بستر احتضار، چیز دیگری را می طلبد.
جنگ پیرامون آدمهای این نمایش را فراگرفته و صدای انفجارها هر لحظه نزدیکتر می شود و لرزه بر اندام زندگی آنها می افکند. اما در این گیرودار آنها از چه چیز سخن می گویند؟ دغدغه چه دارند و چه را جستجو می کنند؟ در مرور گذشته زندگی ایوان و مارتا از خلال خاطراتشان، عذاب وجدان ایوان از ناتوانی در بخشیدن فرزندی به مارتا نمایان می شود. اما گویا پسرکی پانزده ساله، در کتابفروشی ایوان مشغول به کار می شود و هر سه ( ایوان، یعقوب و مارتا ) وابسته ی مهری عمیق نسبت به هم می شوند. این مهر در بافت محتوایی اثر زمانی معنامند می شود که به جهود بودن ایوان و مسلمان بودن یعقوب پی می بریم. نویسنده در چینش این نام ها و تعلقات مذهبی شان، آن هم در بحبوحه جنگ، گستره معنایی اثر را وسعت می بخشد. یعقوب، پیامبری که لقب اسراییل متعلق به اوست، از یک سو فرزند خوانده ایوان جهود و همسر اوست و از سوی دیگر  شهیدی است که حضورش در صحنه از بعد جسمانی خارج شده و بعدی اثیری یافته است.
نمایشنامه فارس باقری از دو جنبه قابل توجه و بررسی است. از نظر ساختاری مساله زبان در این نمایشنامه اهمیت زیادی دارد و از نظر محتوایی فضای برون و درون دارای اهمیت می شود.
کارکرد زبان در نمایشنامه پروانه بر ناقوس، از عنصری صرفا جهت ارتباط میان کاراکترها فراتر می رود. زبان این نمایشنامه در بسیاری از قسمت ها، پیش از آنکه یک وسیله ارتباطی باشد، نشانه ای است از حال و احوال کاراکتر و رمزی است که با گشودن آن، بخش بزرگی از لایه های زیرین کاراکترها ( خصوصا در مورد ایوان ) نمایان می شود. زبان در این نمایشنامه جاری در لحظه اکنون است و با وجود اینکه در لحظاتی به بیان گذشته ها می پردازد اما وضعیت کلی نمایشنامه این خاطرات را در لحظه اکنون کنش مند می کند.
در بعد محتوایی آنچه بیرون از قاب صحنه وجود دارد جنگ است؛ فقدان یعقوب است و ترد ایوان توسط خاخام ها است. نمایشنامه آدرس دقیق می دهد. از آبادان حرف می زند. و حتی به لحاظ زمانی تاریخ دقیق تعیین می کند. سال۵۳ یعقوب پیش ایوان می رود و اکنون حدود سی سال دارد. جنگ پدیده ی شومی است که اگر چه در تغییر نگرش ایوان تاثیرگذار بوده اما چون کابوسی بر زیست او چنبره زده. این جنگ بر سر چیست؟ و مهر عمیقی که میان ایوان جهود و یعقوب جوانه زده و سترگ شده حاصل چیست؟ در این صلح چه چیزی نقض نمی شود که در آن جنگ نقض شده؟ چه چیزی یعقوب را با تن پاره شده از جنگ بر بالین ایوان می آورد و بر تخت او می نشاند...؟
سایر عوامل اجرایی این اثر عبارت بودند از :
امید‌خاک‌پور : طراح صحنه - سامان ارمی: طراح نور - محمد قاسمی: طراح پوستر و انتخاب موسیقی - زانیار صوفی امینی: ساخت تیزر - مهرداد تجدد: اجرای موسیقی - چیا عثمانی: اجرای نور - سید سامان پاک: مدیر اجرا.




نظرات کاربران