در حال بارگذاری ...

نقدی برای نمایش «آناتومی تنهایی»

نوشته‌ی مسعود یکانی کارشناس ارشد تئاتر، تنهایی و احساس به تنها بودن ِ انسان؛ بیگانه از جهان و از خود، متعلق به همه انسان های جهان هستی است . همه ما در لحظاتی از زندگی خویش، خود را تنها احساس کرده ایم و حقیقتا تنها هم بوده ایم . تنهایی عمیق ترین مفهوم واقعی در وضع بشریت است .
انسان تنها موجودی است که می داند تنهاست و یگانه موجودی است که در پی یافتن دیگری برای رهایی از تنهایی است .
آدمی مرگ و تولد را به تنهایی تجربه میکند. تنها زاده میشویم و به تنهایی می میریم . آری تنهایی عمیق ترین و ملموس ترین مفهومی ست که هر یک از ما به کَرّات در لحظات زندگانی مان این حس مشترک را تجربه کرده ایم . بسیار بوده زمان هایی  که از ترافیکِ ذهنیِ  پریشان حال زندگی به غار تنهایی خویش پناه برده و در سکوتش غرق شده و به آرامش رسیده ایم . از ما آدمیان  برخی، اسیر  تاریکی غار تنهایی خویش شده ایم و در پی روزنه نوری برای گریختن از چنگال تنهایی به مرز جنون رسیده ایم . و بسیاری از ما آدمیان  همچنان ترس داریم . ترس از تنهایی و سکوتش .

  تاتر آناتومی تنهایی به کارگردانی حامد محبی روایت  غریبی  ست از مفهوم تنهایی. ترس از تنهایی و فرار از آن . کاراکترهای نمایشی که ترس از تنهایی آنها را به همنشینی با خوی حیوانی خویش به اجبار فرا خوانده است .
 آنچه که از نام نمایش  به روشنی پیداست و با توجه به مطالب تبلیغاتی گروه اجرایی نمایش،  مخاطب قرار است با واکاوی مفهوم تنهایی و سکوت روبه رو شود اما فقط با طرح  موقعیت و مضمون، آنهم در سطحی ترین لایه آن روبه رو میشود. تنهایی و سکوت ، در بدنه اجرا تعریف  نمی شود.    حقیقتا مخاطب در طول اجرا به دریافت روشنی از معنای تنهایی نمیرسد  و حتی تاثیر تنهایی را در روابط کاراکترها به روشنی درک نمیکند . چرا که رابطه ها تعریف نمیشود .
   حامد محبی کارگردان جوانی ست که دوستدار تجربه های جدید در حوزه نمایش است . در بروشور نمایش چنین نوشته شده؛ تاتر تجربی . آناتومی تنهایی به راستی در تلاش برای رسیدن به تاتر تجربی ست اما دریغا  که    تنها  در مسیر تجربه کردن تاتر تجربی قدم بر میدارد نه خود تاتر تجربی.  نباید این اثر تاتری را با مختصات تاتر های کلاسیک و خوش ساخت و مرسوم سنجید چرا که این اثر از هرگونه قرار گرفتن در فرم اجرایی خاصی گریزان است و در لحظه  به لحظه اجرا   میل به تجربه دارد . تجربه ای شاید نا پخته و گنگ. متاسفانه عدم انسجام درونمایه ای روایت،  آناتومی تنهایی را به اثری پریشان، گنگ و پیچیده  مبدل کرده و برای همین در  برقراری ارتباط با مخاطب موفق نمیشود .  نباید انتظار این را داشته باشیم که مخاطب عام تاتری با این اجرا نمایشی بتواند ارتباط برقرار کند .  جهان آناتومی تنهایی جهان شخصی کارگردان آن است که تحت تاثیر آموزه های مکاتب فلسفی و ادبی دوره پست مدرن ساخته و پرداخته شده ولی این جهان شخصی برای مخاطب تعریف نمیشود .  معنا و مفهوم زده گی در کلیت اجرا به قدری برجسته و  آگراندیسمان  شده است که مجالی برای مخاطب در جهت تاویل پذیری آنها نمیدهد. از شک وجودی  دکارتی گرفته تا تضاد عقل و احساس و ... مخاطب  در هجمه ای از  گفتارهای فلسفی اسیر میشود . و برای همین است که  ارتباطش از جهان نمایش گسسته میشود . اگر بپذیریم که کارگردان بَنا داشته که با توجه به ویژگی های آثار آوانگارد و پست مدرن، مرکز زدایی کند باید بگوییم که مسیر را اشتباهی طی کرده است . در مرکز زدایی، ابژه از زوایای مختلف بررسی میشود میتوان گفت که مفهوم در کلیت اثر موقعیتش را عوض میکند . اما در این اجرا با طرح کردن سیل عظیمی از مفاهیم فقط زخمه ای به آنها زده میشود . نه چالشی در کار است و نه رویکردی به مفهوم که مخاطب را در جهت تأویل معنایی آن همراهی کند .
نباید از بازی خوب  گروه بازیگران غافل ماند. الهام حیدریان درک درستی از ذهنیت کارگردان و جهان نمایش داشته و بازی قابل قبولی ارایه میدهد. حضور صحنه ای به جا . بیان مناسب . پاساژهای حسی درست و منطقی ، بازی حیدریان را در اجرا برجسته کرده است . همانطور بازی کیوان عیسی بیگی که به راستی او نیز بازی مناسبی همسو با فضا و مود نمایش ارایه میدهد. همچنین خود حامد محبی که با استایل فیزیکی درست و منطقی کاراکتر نمایشی را در بعد فیزیکی اش به خوبی برای مخاطب ملموس میکند . طراحی نور هم راستا با جهان نمایش به خوبی عمل کرده و  در جهت فضا سازی  اجرا کمک شایانی می کند. و اما موسیقی که هم خیلی خوب است و هم در چندین جا برای اجرا مشکل ساز میشود. سازبندی مناسب و کارکرد منطقی و به جا، سازهای ویلون و ویلون سل در کلیت اجرا به فضا سازی و خلق حال و هوا اثر کمک شایانی میکند اما به دلیل حجم بالای صدای موسیقی در برخی از صحنه ها کلام بازیگران نمایش به سختی شنیده و فهمیده میشود . همانطور که ذکر شد آناتومی تنهایی اجرایی نیست که بتواند مخاطب عام را راضی نگه دارد . مشکل اصلی اجرا در نظام نشانه گانی و رمزگان تاتری آن است که مخاطب را سردرگم کرده و ارتباطش را شکسته و رابطه ای کاملا یک سویه شکل می گیرد . واقعیت امر این است که در آناتومی تنهایی همه مفاهیم فقط طرح می شوند آنهم در سطحی ترین حالت ممکن و به جای پرداخت عمیق به اصلی ترین مفهوم مورد نظر کارگردان و نویسنده اثر یعنی همان تنهایی به مفاهیم حاشیه ای دیگری فقط در حد مطرح کردن آنها بسنده میشود .
ناگفته نماند که آناتومی تنهایی اجرای جسوری است و جسارت حامد محبی قابل ستایش است . با همه ایرادات وارده به اثر  تلاش گروه اجرایی قابل تحسین  است . ریتم و ضرباهنگ منطقی اجرا از نکات مثبت آن و هوشمندی کارگردان را می رساند . به امید اجراهای بهتر و موفق از این گروه خلاق تئاتری انشالله .


 




نظرات کاربران