در حال بارگذاری ...
مقاله‌ای دیگر در شماره سیزدهم نقش صحنه

ترجمه مقاله‌ای از فیلیپ ویکام با نام «دراماتورژی جنگ»

ابراهیم ابراهیمی پژوهشگر و مترجم مهابادی مقاله‌ای را تحت عنوان «دراماتورژی جنگ» در مجله نقش صحنه شماره سیزدهم منتشر کرد.

به گزارش خبرنگار ایران تئاتر در استان آذربایجان‌غربی به نقل از دفتر هنرهای نمایشی شهرستان مهاباد، ابراهیم ابراهیمی پژوهشگر و مترجم مهابادی مقاله‌ای را تحت عنوان «دراماتورژی جنگ» در مجله ماهنامه تخصصی نقش صحنه، شماره سیزدهم منتشر کرد.
در این مقاله به بررسی عناصری می‌پردازد که می‌توان به وسیله‌ی آن به بازنمایی جنگ بر روی صحنه‌ی تئاتر می‌پردازد،در قسمتی از این مقاله می‌خوانید:سینما جنگ را به یک ژانر مستقل تبدیل کرده است.فیلم های جنگی ، مانند ، فهرست شیندلر،نجات سرباز رایان،یکشنبه‌ی طولانی نامزدی و ...هریک به شیوه‌ی خود تخیل تماشاگر را بر می‌انگیزد و او را وارد فضای جنگی فیلم‌ها می‌کند:تحت سرقت بمب گذاران انتحاری در پرل هاربر ، نزدیک سوزاندن جسد در لهستان ، در سواحل نورماندی یا سنگرهای گل آلود سوم.اما در مورد تئاتر خلق چنین صحنه‌های واقع‌گرایانه‌ای غیر ممکن می‌نماید.بدیهی است ، صحنه رابطه سختی با نمایش جنگ دارد ، به نظر می رسد واقعیت جنگ به طور دقیق منتقل نمی شود.تئاتر با دور زدن مسیرها از جنگ صحبت می کند.اما آیا تئاتر متولد جنگ نیست؟بسیاری از تراژدی های یونانی موضوع خود را از جنگ تروا گرفته اند.ایرانیان اسخیلوس ، یکی از قدیمی ترین نسخه‌هایی است که به دست ما رسیده است و تنها نمایشنامه‌ای است که به جنگ تروا مربوط نمی‌شود.این نمایشنامه به نبرد سالامیس اشاره می کند که ارتش ایران به رهبری خشایارشا با آتنی ها به مقابله بر می‌خیزد.بدون شک بر روی صحنه‌های تئاتر جنگجویان می‌توانند به طور نمادین رویدادهایی را که چند سال قبل اتفاق افتاده بود ، را دوباره زنده کنند.به طرز شگفت انگیزی ، ایرانیان بازنده ها را بیشتر از پیروزها به نمایش می گذارند ، گویا این امر برای آشنایی بهتر با دردهای جنگ است.آشیل بدون هیچگونه عملی به پاتوس می‌تازد؛ و قصه های جنگ با نوحه ها جایگزین می شود.در اکسدوس ، خشایارشا فریاد می زند: "چه بدشانسی برای من ، متأسفم برای ، از دست دادن چنین ارتش بزرگی! "اکثر تراژدی های باستانی در دوران شکوه کوتاه آتنیان و بین جنگ علیه پارسیان و جنگ پلوپونز ، خلق شده‌اند.از زمانی که آریستوفان جنگ را به نیروی محرکه‌ی نمایشش لیسیستراتا تبدیل کرد- یعنی زمانی که زنان برای اعتراض کردن به شوهران جنگ‌طلبشان دست به یک اعتصاب جنسی زدند-آتنیها همیشه توسط جنگ متحمل آسیبهای فراوانی شده بودند،نویسنده در نمایش به دنبال کلمات بسیار زننده است و بدون شک او با خلق این اثر یک وضعیت ضدنظامی‌گری را به نمایش می‌گذارد.چنین به نظر می‌رسدکه از زمانی که جنگ،سیاست و تئاتر وارد یک رابطه‌ی تنگاتنگ شده‌‌اندما شاهد رفتاری جدی و خنده‌دار در رابطه با این مسئله هستیم.




نظرات کاربران